با خانواده شهیدان خالقی پور محرم ۱۳۸۶
مبادا چلو کباب بخوری وگریه هم بکنی
درایام جوانی دوستی داشتم تازه استخدام شده بود ایشان تعریف می کرد
زمانی که اولین حقوق خود را گرفتم تنها بودم٫ در راه خانه کبابی خریدم تا در منزل
تناول کنم اما در راه به فقیری برخورد کردم که به من گفت: قدری غذا به من بده
تا بخورم و نمیرم. من هم که نمیخواستم عیشم منقص شود به وی چیزی
ندادم و آمدم منزل و کباب را تنهایی خوردم اما هی می خوردم هی گریه کردم .
" هی می خوردم هی گریه کردم "
البته رییس جمهور که نمی تواند کباب بخورد من میدانم آنقدر فشار کار و
و استرس رییس جمهور بالاست که غذای سبکتر از این را هم نمی تواند راحت
بخورد .منظورم دور و بریهاست .
انشاءا... فیلم این گفتگو در آینده روی سایت قرار خواهد گرفت .